مرد نخستین عنوان کتابی ست درباره محمود حسابی . چاپ اول 1381 نویسنده محمود اکبر زاده. " ایرج پسر پروفسور حسابی ست "
(... در همان زمان ، روزی پسر عموی ایرج ، که در یکی از کشور های اروپایی درس می خواند، با چند تن از دوستانش برای دیدن عمو آمد . و چون بعد از چند ساعت انتظار خبری از عمو نشد ، گفت : " فکر میکنم چاره ای نداریم جز آنکه به کارگاه برویم." آنها به کارگاه رفتند و دکتر را در لباس کار دیدند که مشغول اندازه گیری پالس دستگاه تپش گر بود ، آنها خیلی زود به کار تحقیقی استاد علاقه مند شدند و از وی خواستند که نحوه ی کار را نشانشان بدهد. بعد پسر عموی ایرج گفت : " چرا این همه وقت برای ساختن یک قطعه ی کوچک صرف میکنید؟ من قبلا نمونه ی این قطعه را در ایتالیا دیده ام . فردا سفارش می دهم و یک هفته بعد قطعه به دستتان می رسد ، و کارتان را راه می اندازد . آنها قبلا این دستگاه را ساخته اند حتی اطلاعات فنی این دستگاه را هم می شود از شان خرید . این همه زحمت لازم نیست." پروفسور حسابی ساکت شد . دلش نمی خواست جلوی دیگران ، جواب محکمی به برادرزاده اش بدهد . آنها به منزل بازگشتند . شام خوردند و مهمانها رفتند . صبح روز بعد مادر ، ایرج را برای نماز و صبحانه بیدار کرد . ایرج به سراغ پدر رفت و دید او بیدار است و خسته و ناراحت به نظر می رسد. پشت میز صبحانه نشسته و به جایی خیره شده بود ایرج جرات نکرد چیزی بپرسد . به سراغ مادر رفت . چی شده ؟ چرا بابا جان این قدر ناراحت و خسته هستند ؟ __ نمی دانم . دیشب بیدار بود . به کارگاهش هم سر نزد . فقط کتابش را آورد پایین و این جا خواند . ایرج ناچار پیش پدر برگشت و علت را از او پرسید . دکتر که همیشه با او مهربان بود ، این بار با ذناراحتی گفت که علت خستگی او ، ایرج و پسر عمو و دوستان او هستند . ایرج با تعجب پرسید : " آخر برای چه ؟ مگه ما چه کرده ایم ؟ " پروفسور تکه نخی را که قبلا آماده کرده بود ، به دست ایرج داد و گفت " بیا جلو ، دور سر مرا اندازه بگیر ! " ایرج با حالتی تعجب آمیز و شرمنده ، فقط سکوت کرد . محمود ادامه داد : " درست اندازه بگیر و گره بزن که اندازه گم نشود . بعد هم نخ را بده به پسر عمویت که می خواهد قطعه را به ایتالیایی ها سفارش بدهد . بگو فقط قبل از سفارش قطعه به ایتالیا برود و با همین نخ دور سر مهندس سازنده ی ایتالیایی را اندازه بگیرد . اگر سر او از سر من و استاد های دیگر ایرانی بزرگتر بود ، آن وقت سفارش ساخت را به آن از ما بهتران بدهد" ص 66 تا 68
این فقط قسمتی از کتاب بود که برای شما انتخاب کردم امیدوارم شما با تمام کتاب لذت ببرید حتما تهیه کنید نظر شریفتون رو به من هم بگین. با سپاس.